تبعیت احسن
این بحث، در شهر مشهد آغاز شد و در جلسات متعدد در چندین شهرستان، ادامه پیدا کرد.
مشهد (26 تا 29 اسفند 1391)
سرکار خانم لطفیآذر در این چهار جلسه، جایگاه انسان را به عنوان اشرف و احسن مخلوقات، که آفریدهی احسنالخالقین است و از احسنتقویم آمده، تبیین فرمودند؛ و دلیل این احسن بودن را، جامعیت منحصر به فرد وجود انسان در بین موجودات دانستند. بدین معنا که اگر سایر موجودات، هر کدام مظهر یک یا چند اسم از اسماء الهی هستند، انسان، مظهر تمام اسماء و جامع جمال و جلال الهی است.
بر اساس همین جایگاه، مسیر حرکت و سلوک انسان نیز باید مبتنی بر کتاب محکم قرآن که احسنالحدیث است، باشد؛ و جامعهی انسانی باید گفتار، کردار، اخلاق، افکار، سیاست، فرهنگ و اقتصاد احسن داشته باشد. اصل این سلوک احسن، در حرکت همگام جسم و روح و تعدیل صحیح بین دنیا و آخرت، بر مبنای اصول تعالیبخش دین مبین اسلام، صورت میگیرد؛ که البته بزرگترین مانع در این مسیر، شیطان و طاغوت است.
این بحث، نحوهی این سلوک را به تفصیل بیان میکند.
کرمان (17 تا 19 فروردین 1392)
این جلسات، با مقدمهای دربارهی قرآن، آغاز میشود؛ به این مضمون که قرآن، همچون نقشهی راه سعادت انسان است که به وزان مراتب وجود انسان، مراتبی دارد و انس و آرامش انسان، به رتبهی انس و ارتباطی است که با این کتاب حیاتبخش برقرار میکند. در ادامه به عنوان فتح باب برای انس و ارتباط بیشتر با قرآن، موضوع هدایت عام و خاص و جایگاه اختیار انسان در این بین، به طور مجمل از آیات قرآن بررسی میشود و البته اشارات تفسیری مفسّران بزرگی همچون سید حیدر آملی نیز مورد استفاده قرار میگیرد.
در این بحث، حقیقت نظام احسن، جریان حضرت آدم از جنت اسماء تا هبوط، سرّ تفاوتهای بین انسانها، و جایگاه نقص و شرّ و تضاد در عالم هستی، تبیین میشود.
بهشهر (21 تا 23 فروردین 1392)
بحث با این سؤال آغاز میشود که آیا سرنوشت انسان، جبری و از پیش تعیینشده است یا اینکه او به اختیار و به دست خودش، سرنوشتش را تعیین میکند و شخصیتش را میسازد؟
حقیقت، آن است که انسان در درون خود، هم مقتضی سعادت و هم مقتضی شقاوت را دارد. شرایط خارجی نیز امکان حرکت در هر دو مسیر را به انسان میدهد؛ بدین معنا که او را مجبور به حرکت در مسیر کمال و سعادت نمیکند و اگر او خواست راه دیگری برود، به اجبار، مانعش نمیشود. البته قضای الهی، به سعادت انسانها تعلق گرفته؛ اما از آنجا که لازمهی نظام احسن، مختار بودن انسان است، خود او باید انتخاب کند که کدام مسیر را برود و شخصیتش را در کدام جهت بسازد.
پس عامل اصلی سازندهی شخصیت انسان، جوهر درونی اوست؛ هر چند دو عامل ژن و وراثت، و محیط و معاشر نیز در این امر، دخیلاند. البته مسیر ظهور قضای الهی در اختیار انسان، شریعت است که اگر بر تمام این عوامل حاکم شود، انسان را به سعادت و کمال لایق خود میرساند.
در بسط و توضیح این بحث، به این سؤالات نیز پاسخ داده میشود که حقیقت کمال و سعادت انسان چیست و چرا علیرغم دخالت عوامل برونذاتی در تعیین سرنوشت انسان، حجت بر او تمام است و او هیچ گونه عذری در برابر خدا ندارد.
تهران (فاطمیه 1392)
این بحث با اشارهای کلی به بحث تبعیت احسن و جایگاه انسان به عنوان مظهر جامع جمال و جلال الهی آغاز میشود و به اینجا میرسد که انتخاب احسن، یعنی انسان در مسیر جمال و جلال، تربیت میشود و باید از مظاهر جلال عبور کرده، خود را به مظاهر جمال برساند؛ که این، خود، همان کمال است. و البته مَرکب این سلوک جامع، توحید و اخلاص است.
در این بین با توجه به مناسبت ایام، اشارات بسیار عمیق و زیبایی از زندگی بانوی دو عالم، فاطمهی زهرا(سلاماللهعلیها) و حقیقت مادر بودن آن بانو بیان میشود، که به راستی اثبات عظمت و مظلومیت آن انسان یگانه است.
بحث تمامیت صفات جلال و جمال، در ادامه به مسئلهی انفاق میرسد و انفاق و صدقه، به عنوان مهمترین عامل صدق انسان در میدان ابتلا معرفی میشود؛ که اصل انفاق هم، از مظاهر اقتصادی آغاز میگردد. در واقع صدق انسان در توحید و سایر باورها، با انفاق و صدقه برای خدا ثابت میشود. چرا که صدقه یعنی از خود گذشتن؛ و در حقیقت، به مثابهی صداق بین عبد و معبود، و عاشق و معشوق است که با این صداق، بنده، صداقت خود را به خداوند، اثبات میکند و نشان میدهد که حاضر است از همه چیزش برای او بگذرد.
اینجاست که مسئلهی رزق و روزی، مال و توسعهی اقتصادی و کیفیت این توسعه از طریق تبدیل اموال شخصی به اموال اجتماعی و برقراری تعادل بین ثروتهای فردی و اجتماعی مطرح میشود و نکات مهم و راهگشایی در این باره، ذکر میگردد.
میانه و مراغه (11 تا 20 اردیبهشت 1392)
سرکار خانم لطفیآذر در شهرستان میانه، بحث را با آیات آغازین سورهی انسان شروع میگیرند و با تبیین ضرورت شناخت نفس، به استناد روایات موثّق، نفس انسانی را دارای چهار رتبهی نفس نباتی، نفس حیوانی، نفس ناطقهی قدسی و نفس کلیهی الهی معرفی میکنند؛که هر کدام، قوا و خواص مربوط به خود را دارند. انسان میتواند در هر یک از این چهار رتبه، به تعین برسد؛ اما کمال انسانی، در رسیدن به نفس کلی الهی است که لازمهاش، دور نگه داشتن قلب از دنیا و امیال دانی و در عوض، برقرار کردن انس خاص با قرآن است.
و در راستای رسیدن به نفس کلی الهی، از موارد دیگری که باید به آن توجه کرد، بحث اعتدال است.
مهمترین مانع ظهور نفس کلیه در این مبحث، هوای نفس معرفی میشود که سرکار خانم لطفیآذر به تفصیل، انواع و چگونگی عبور از آن را توضیح میدهند و در نهایت با بیان مصادیق عینی از قرآن، که بیانگر نمونهای از اتّباع هوی در انسانهاست، بحث را به پایان میرسانند.
اصفهان (23 تا 25 اردیبهشت 1392)
این بحث، ادامهی مبحث خودشناسی در تبعیت احسن است، که اشارهی ویژهای به ضرورت شناخت بُعد فوق زمانی و دهری انسان دارد و اینکه عالم الست انسانی، هماکنون در وجود او، حاضر و فعال است و هر انسانی باید بکوشد زندگی دنیوی خود را با توجه به آن عالم، مدیریت و تدبیر کند.
در این بحث، ارتباط قلب و ذهن و فرق بین شناخت ذهنی، با شناخت قلبی و نتیجهی آن که ایمان و حرکت قلبی است، به نحو ملموس و دقیق، بیان میشود. همچنین اهمیت شب و خلوت به عنوان بهترین مددکار انسان در شناخت بُعد ماورایی، تبیین میگردد.
مشهد (1 تا 9 خرداد 1392)
سرکار خانم لطفیآذر در این جلسات نیز بحث خودشناسی را ادامه میدهند و این بار به بررسی تعین عینی نفس کلیهی الهی یعنی انسان کامل میپردازند. در این راستا، عوالم طبع، خیال، وهم و عقل را با نشانههایش تبیین میکنند و ضرورت تلاش برای رها شدن از تمام این عوالم دانی حتی عقل را اثبات مینمایند؛ چرا که عقل، تنها، افق اولیه و ابتدای ورود به عالم نفسانی است و محل تجلی اسماء و ادراک حضور خدا، قلب است. پس رمز سعادت انسانی و رمز تأثیرگذاری محبت و معرفت، ورود به عالم قلب است. به بیان دیگر، راه شناخت حقیقی انسان کامل که مظهر جامع اسماء الهی و تنها راه شناخت و معرفت خداست نیز، رسیدن به ادراک قلبی است.
سرکار خانم لطفیآذر در این بحث، با اشاره به ویژگیها و آفات محبتهای نازل حسی و خیالی و وهمی، نشانهها و آثار عروجی محبت قلبی را تبیین میکنند و خطرِ نیافتن جلوهی حقیقی خدا در قلب و متوقف شدن در شناخت ذهنی را که همان ایدهآلیستی است، متذکر میشوند. همچنین ضرورتِ معرفت و ادراک حقیقت انسان کامل در قلب را، قبل از ظهورش در عالم خارج، مطرح میکنند و تلخی سرانجام جاهلان به معرفت امام را نشان میدهند.
نظرات کاربران